قوله تعالى: و من الناس منْ یتخذ منْ دون الله أنْدادا اگر مومنان و دوستان خداى را در همه قرآن همین آیت بودى ایشان را شرف و کرامت تمام بودى، که رب العالمین میگوید ایشان مرا سخت دوستدارند، تمامتر از آنک کافران معبود خود را دوست دارند، نه بینى که کافران هر یک چندى دیگر صنمى بر آرایند، و دیگر معبودى گیرند، چون درویش باشند بتراشیده از چوب قناعت کنند باز چون دست‏شان رسد آن چو بینه فرو گذارند و از سیم و زر دیگرى سازند، اگر آن دوستى ایشان مر معبود خود را حقیقت است پس چون که از آن بدیگرى میگرایند؟


گویند که مردى بر زنى عارفه رسید، و جمال آن زن در دل آن مرد اثر کرد، گفت کلى بکلک مشغول اى زن من خویشتن را از دست بدادم در هواى تو زن گفت چرا نه در خواهرم نگرى که از من با جمال‏تر است و نیکوتر؟ گفت کجاست آن خواهر تو تا به بینم؟ زن گفت برو اى بطال که عاشقى نه کار توست اگر دعوى دوست مات درست بودى ترا پرواى دیگرى نبودى.


و الذین آمنوا أشد حبا لله رب العالمین گفت دوستى مومنان ما را نه چون دوستى کافرانست بتان را که هر یک چندى بدیگرى گرایند، بلکه ایشان هرگز از ما برنگردند، و بدیگرى نگرایند، که اگر بر گردند چون مایى هرگز خود نیابند هر چند که جویند. اى مسکین! خداى را چون تو بنده بسیارست اگر بدى افتد ترا افتد، چون بر گردى که چون او خداوندى نیابى؟


شبلى گفت تصوف از سگى آموختم که وقتى بر در سرایى خفته بود، خداوند سراى بیرون آمد و آن سگ را مى‏راند، و سگ دیگر باره باز مى‏آمد، شبلى گفت چه خسیس باشد این سگ، وى را میرانند و هم چنان باز مى‏آید. رب العزة آن سگ را بآواز آورد تا گفت اى شیخ کجا روم که خداوندم اوست.


از دوست بصد جور و جفا دور نباشم


ور نیز بیفزاید رنجور نباشم‏

زیرا که من او را ز همه کس بگزیدم


ور زو بکسى نالم معذور نباشم!

إذْ تبرأ الذین اتبعوا الآیة... کافران را که دوستى بتان بر وفق هوى و طبع بود نه حقیقت، لا جرم در قیامت چون اوایل عذاب بینند بدانند که قدم بر جاى دیگر ندارند و از بتان بیزارى گیرند. و مومنان که دوستى ایشان ثمره دوستى حق است چنانک گفت جل جلاله یحبهمْ و یحبونه لا جرم در عقبها و بلیتها که ایشان را پیش آید در دوستى خلل نیارند و از حق برنگردند، از اول سکرات مرگ بینند، و جان پاک در ربایند ازیشان، و سالهاشان در خاک بدارند، وانگه برستاخیز ایشان را در آن مقامات مختلفه بارها بترسانند و عتابها کنند، و بر ایشان قهرها رانند، و در دوزخ هنگامى باز دارند، با این محنتها و بلاها که در راه ایشان آید هر ساعت عاشق تر باشند، و دوستى حقرا بجان و دل خریدارتر، بزبان حال گویند.


شاد از بغم منى غمم بر غم باد


عشقى که بصد جفا کم آید کم باد

لهذا قال تعالى: و الذین آمنوا أشد حبا لله.